خودکشی همیشه نتیجهی نهایی افسردگی نیست. با اینحال، افسردگی درمان نشده، میتواند احتمال افکار خودکشی و اقدام به آن را افزایش دهد. هنگامیکه یک شخص، افسردگی شدید را تجربه میکند، احتمال اینکه بخاطر افکارش بخود آسیب برساند کمتر است، زیرا برای انجام این کار، انرژی لازم را ندارد.
این مسئله، زمانی اتفاق میافتد که افسردگی افزایش یابد، میزان انرژی بیشتر شود، و نقشهی خودکشی و اقدامات واقعی بوجود بیایند. به گفتهی مایو کلینیک، آگاهی از عوامل خطر برای حمایت از فرد افسردهای که ممکن است دست به خودکشی بزند، ضروری است.
برای درک ارتباط بین افسردگی و خودکشی، چندین معیار وجود دارد، مانند علائم افسردگی، علائم رفتار وابسته به خودکشی، پشتیبانی و پیشگیری.
حقایقی درباره افسردگی و خودکشی
با توجه به اطلاعات گزارش شده توسط انجمن آمریکایی مطالعات خودکشی، دربارهی میزان خودکشی در سال ۲۰۰۶، خودکشی بعنوان یازدهمین علت مرگ در ایالات متحده شناخته شده است و بطور متوسط در هر ۱۵دقیقه، یک نفر اقدام به خودکشی میکند!
اغلب اشخاص، قبل از اینکه بتوانند بطور کامل خودکشی کنند، بین ۸تا ۲۵مرتبه اقدام به خودکشی مینمایند. اکثر تلاشهای خودکشی، با علائم افسردگی و اضطراب شدید همراه هستند. آنها فقط تلاشهایی برای جلب توجه نیستند، بلکه یک تمایل واقعی برای ادامه ندادن زندگی در این جهان هستند.
علائم افسردگی
افسردگی میتواند روی هر فرد بطور متفاوتی تاثیر بگذارد و وقتی تشخیص داده میشود، ممکن است خفیف، متوسط یا شدید باشد. اگر افسردگی مهم باشد، دو هفته یا بیشتر طول میکشد و میتواند شامل هر یک از علائم زیر باشد: احساس مداوم غم و اندوه، از دست دادن علاقه به فعالیتهای طبیعی روزانه، اختلال خواب، تغییر در اشتها، تحریک آسان و افزایش خشم، بیقراری، کند شدن فکر و حرکت، از دست دادن انرژی و خستگی مفرط، احساس بی ارزشی، افزایش سرزنش خود، انزوا و کناره گیری از دیگران، بیتوجهی به ظاهر، اشکال در تمرکز و تصمیم گیری، دورههای گریه، درد جسمی و افکار مکرر در مورد مرگ یا خودکشی.
نشانههای رفتار وابسته به خودکشی
وقتی یک شخص بطور جدی در مورد تمایل به آسیب رساندن به خودش حرف میزند، یک نشانهی قطعی از رفتار وابسته به خودکشی است. اگرچه اکثر نشانهها کمتر قابل مشاهده هستند، ولی اگر شخصی قبل از کشتن خودش، نیتش را به شکلهای مختلف بیان کند، عجیب و غیر معمول نیست.
شاخص خطرناک از خودکشی بالقوه آن است که شخصی که قبلا اقدام به خودکشی کرده، برای علائم افسردگی تحت درمان باشد، افسرده باشد، از دارو یا الکل استفاده کند، قبلا مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد یا یک بیماری جدی داشته باشد.
علاوه بر عوامل پر خطر، رفتارهای وابسته به خودکشی عبارتند از: وقتی یک شخص وسایلی مانند اسلحه و یا مقدار زیادی قرص تهیه میکند، اموال شخصی ارزشمندش را به دیگران میدهد، زندگی روزمرهاش را تغییر میدهد، رفتارهای پرخطر انجام میدهد و با مردم خداحافظی میکند (مانند زمانیکه میخواهد یک رابطه را تمام کند).
حمایت از افسردگی و خودکشی
درک خطرات و نشانههای افسردگی و خودکشی میتواند در شخصی که کمک میگیرد و زنده میماند، تفاوت ایجاد کند. برای کمک به شخصی که افسرده است و ابراز تمایل به مرگ میکند، راههایی وجود دارد.
از یک شخص مورد علاقه یا دوستش بخواهید که برای شخص افسرده فرصتی فراهم کند تا حسی را که دارد با او در میان بگذارد. اگر شخص در مورد این موضوع صحبت میکند، صحبت کردن با طرح سوالات آزادانه، میتواند حس اشتراک بیشتری را فراهم کند.
طرح پیشنهاد بردن شخص به یک اتاق اورژانس، مشاور، روانشناس یا دکتر، شکل دیگری از حمایت فعال برای کمک به کاهش احتمال اقدام به خودکشی است. اگر شخصی مایل نیست که در این مورد صحبت کند، اما علائم نشان میدهند که خطر قریب الوقوع خودکشی وجود دارد، شخص را تنها نگذارید و با کمکهای اضطراری پزشکی تماس بگیرید. این کار به شخص امکان میدهد که برای درمان بیشتر، یک ارزیابی مناسب از خطر داشته باشد.
پیشگیری از خودکشی مرتبط با افسردگی
برای جلوگیری از خودکشی، مهم است که وجود افسردگی را تایید کنیم و درمان آن را بپذیریم. روان درمانی و دارو درمانی برای افسردگی، گامهای اساسی در جهت جلوگیری از خودکشی هستند. گسترش یک شبکهی اجتماعی امن، مانند دوستان نزدیک و خانواده که مایلند در زمانی که افکار خودکشی اتفاق میافتند، با شخص صحبت کنند نیز، میتواند مفید باشد.