مربیگری هم مثل هر کار دیگر راه و رسم خودش را دارد. در کتاب مایکل بانگی نهتنها راه و رسم مربیگری، بلکه ایجاد تعاملات سازنده و کار در محیطی بالنده را همراهبا تمرینات عملی بسیار میآموزید.
مربیگری بهگفتهی دنیل گلمن یکی از انواع ششگانهی رهبری است. مربیشدن کار سخت و جادویی نیست، اگر یاد بگیرید سوالات کلیدی بیشتری بپرسید و توصیههای کمتری به کسی که تحت مربیگریتان قرار گرفته است، بکنید. بسیاری از اوقات نصایح و توصیههای زیاد مربی به آن خوبی که خودش فکر میکند، نیست. آنچه مهم است، برافروختن چراغی در ذهن برای یافتن راه درست است. این کاری است که یک مربی خوب میتواند با پرسیدن سوالات زیاد انجام دهد.
برای رسیدن به مهارت مربیگری و کمک به دیگران، فرد باید نخست خود بازیکن تیمی ایدهآل همراهبا ولع فراوان و فروتنی و هوشمندی و دوم برخوردار از فضايلی چون حمایت و عدالت و اعتدال و شفقت باشد. اما فارغ از نگاه کسبوکار، پرورش راه و رسم مربیگری کمکی است به خودمان برای ایجاد تعاملاتی سازنده و کار در محیطی بالنده و البته این مهارت نهتنها در محیط کار، که در زندگی شخصی و سایر نقشهایی که در زندگی بر عهده داریم (پدر، مادر، شهروند، فرزند و…) کمک شایانی به بهبود کیفیت زندگی ما و اطرافیانمان خواهد کرد (سخن ناشر).
در کتاب «راه و رسم مربیگری» مربیگری بخش منظم و غیررسمی و روزمرهای از روزتان به حساب میآید، بهطوریکه تیم شما میتواند کمتر کار کند و بیشتر مؤثر باشد. مایکل بانگی، مربیگری را بهعنوان کاری رسمی و جدا از عادتهای روزانه درنظر نگرفته است.
مایکل بانگی استانیر، نویسندهی کتاب، هفت پرسش کلیدی را بهطور ساده و کارآمد بیان میکند. هرچند بهکارگیری این پرسشها کار سادهای نیست و به تمرین بسیار نیاز دارد، اما نویسنده معتقد است با پرسیدن این سوالات و صبوری زیاد بهخرج دادن، مربی میتواند بهخوبی از عهدهی مربیگری بربیاید و حتی در مدت زمانی کمتر از ۱۰ دقیقه کار مربیگری را با سرعت و بهطور موثری انجام دهد. از نظر او مربیگری تنها و تنها نیازمند صبوری زیاد و پرسیدن سوالات درست در زمان مناسب است. مربیگری باید به عادت در فرد تبدیل شود. این کتاب هفت پرسش و ابزارهایی در کنار آن در اختیارتان میگذارد تا با استفادهی روزمره از آنها کمتر کار کنید و اثرگذارتر باشید. البته اگر ابزار مناسب در اختیارتان باشد، مادامی که نتوانید آن را به خدمت بگیرید، فایدهای ندارد. به همین دلیل پیش از مطرحشدن پرسشها، فصلی از کتاب به چگونگی پروراندن عادت جدید اختصاص داده شده است. مثلاً عادت جدید را باید بهصورت خرده عادت تعریف کنید، بهطوریکه انجام دادنش کمتر از شصت ثانیه وقت بگیرد.
پرورش عادت مربیگری به شما کمک میکند تمرکزتان را بازیابی کنید تا شما و تیمتان بتوانید مشغول کاری شوید که واقعا مهم است و وقت و انرژی و منابعتان را صرف حل چالشهای مهم کنید. از نظر مایکل بانگی، ایجاد عادت مربیگری که هر مربی به آن نیاز دارد، مهجورترین سبک رهبری است که اثر مثبت چشمگیری بر عملکرد و سودآوری دارد. او در بخش اول کتاب میگوید بهدلیل مشغلههای بیشمار امروزی و اعتیاد به گوشیهای موبایل هوشمند و روبهروشدن با دریایی از اطلاعات و دادهها، تجربهی واقعی مربیگری چندان اتفاق نمیافتد و حتی آموزشهایی که مربیان دراینزمینه دیدهاند، چندان مفید نبوده است. کمتر از یک چهارم افراد تحت تعلیم مربیگری، معتقد بودهاند که مربیگری اثر فزاینده و مثبتی بر عملکرد و رضایت شغلیشان داشته است. این نشان میدهد که اکثر افراد احتمالاً تحت تعالیم اثربخش مربیگری نبودهاند و درنتیجه مربیگری اثربخشی هم اعمال نمیکنند.
به عقیدهی مایکل بانگی، تغییر رفتار بهظاهر سادهی کمی کمتر نصیحت کردن و چند سؤال بیشتر پرسیدن بهطور عجیبی سخت است. او در کتاب راه و رسم مربیگری اشاره میکند که در شرکتش به بیش از ۱۰ هزار مدیر پرمشغله مهارتهای عملی مربیگری را آموزش داده و دریافته است که چطور پتانسیل افراد را در جهت تبدیلشدن به یک مربی تأثیرگذار آزاد کند. او حقایق بدیهی را که در طول این تجربهها به آنها رسیده است، بدین شرح توضیح میدهد:
برای اینکه با هفت پرسش مایکل بانگی در جهت گسترش روش مربیگری و بهدستآوردن نتایج عالی از آن بیشتر آشنا شویم، در این بخش، هرکدام از پرسشها را بهطور جداگانه مورد بررسی قرار دادهایم. این پرسشها مربی را از سه دور باطل، نجات و سبک کار را ارتقا میدهد: وابستهسازی بیش از حد، از پای درآمدن و آشفتگی.
اولین پرسش، روشی برای شروع هر مکالمه است. پرسش آغازین قدرتی دارد که روند مکالمه را سریع و عمیق میکند. بازکردن سر صحبت بهطور مناسب اهمیت زیادی دارد. یکی از دلایل ناکامی مدیران، این است که نمیدانند چطور شروع کنند. سؤال «به چه فکر میکنید؟» روش بینقصی برای بازکردن سر صحبت است. آزاد بودن این سؤال، افراد را ترغیب میکند سراغ اصل موضوع بروند و مهمترین مطالبشان را درمیان بگذارند. بهجای راهنمایی و اینکه بگویید چکار کنند، دستشان را باز میگذارید تا خودشان تصمیم بگیرند از کجا شروع کنند. درواقع این سؤال باعث میشود دربارهی مهمترین چیزها با یکدیگر صحبت کنید.
در پایان این فصل و بعد از توضیح مدل سه مرحلهای در پیشبرد پاسخ سؤال اول، شاهد تمرینات عملی و نوشتاری در کتاب هستید که عادت جدید را در شما پرورش میدهد. این روند در تمام فصلهای بعدی نیز تکرار شده است.
این پرسش، بهترین سؤال مربیگری دنیا است که در حکم ابزاری برای خودمدیریتی و تقویت ۶ پرسش دیگر عمل میکند. برای اینکه گفتگوی عمیق و مؤثری میان مربی و فرد برقرار شود، مربی باید سه کلمهی قدرتمند را که به AWE معروف است، در گفتوگو مدنظر قرار دهد. این سه کلمه عبارتاند از: And What Else به این مفهوم که مربی تلاش میکند فرد را به صحبت بیشتر دربارهی آنچه در ذهنش میگذرد، تشویق کند. چالش اصلی مربی، ازدستدادن صبر است. آنچه باید برای آن در این مرحله تلاش کند، صبوری در جهت قطع نکردن صحبتهای فرد و گوش دادن به صحبتهای او است؛ عادتی که به مربیگری سریع و مؤثر در کمتر از ۱۰ دقیقه منجر خواهد شد.
پرسش «و دیگر چه؟» از نظر مایکل بانگی خاصیت جادویی دارد. او این جمله را در این فصل مطرح میکند: هیولای نصیحت را رام کنید. باید باور کنید که پند شما آنقدرها هم که خودتان میاندیشید، برای دیگران سودمندی ندارد. برای مربیگری سودمند و مؤثر، نیازمند حرف کمتر و سؤال بیشتر هستید. شما با پرسیدن این سؤال، کمی وقت برای خودتان میخرید؛ برای اینکه بفهمید دقیقا چه خبر است و از موضوع عمیقا سردربیاورید.
خواننده در ادامهی این فصل با چهار توصیهی کاربردی در پرسیدن سؤال «و دیگر چه؟» مواجه میشود که باعث میشود جادوی این سؤال بهدرستی عمل کند. این پرسش جادویی، بسیار خوب جواب میدهد، چون افراد را وادار میکند پیدرپی گزینه رو کنند و شما را ساکت نگه میدارد.
برای رسیدن به عمق مشکل، مطرحکردن این پرسش ضروری است. با پرسیدن سؤال دربارهی مشکل اصلی فرد، از صرف وقت و زحمت زیاد برای حل مشکلی که به اشتباه گرفته شده است، جلوگیری میکنید. پیش از آنکه به حل مشکل اشتباه بپردازید، بهتر است کمی عمیقتر شوید تا مشکل اصلی را بهدرستی متوجه شوید. این سؤال جلوی اقدام شتابزده را میگیرد. این فصل به شما کمک میکند ابهامزدایی کنید. سپس ۳ استراتژی به شما میآموزد تا این سؤال کارتان را راه بیندازد. در پایان همچون فصلهای دیگر عادت جدید را با مطرحکردن تمرینات نوشتاری، در درون شما پرورش میدهد.
پرسش بنیادی همچنان در جهت دریافتن عمق مشکل است. پرسش «شما واقعاً چه میخواهید»، معمولاً آدم را در جایش خشک میکند؛ پرسشی است که از اعماق روابط انسانهای بالغ صحبت به میان میآورد. در این فصل با مدل روزنبرگ آشنا میشوید که گره از تفاوت بین خواستهها و نیازها باز میکند. بعضی وقتها کفایت میکند که فقط سؤال بپرسید و گاهی وقتهای دیگر اگر نظرتان را هم دربارهی همان سؤال بیان کنید، اثرگذاری آن پرسش بیشتر میشود. در ادامهی فصل و بعد از تمرینهای عملی، بخشی با عنوان «در محضر استاد» در کتاب وجود دارد که از تجربههای عملی صحبت به میان میآید. همچنین در پایان دربارهی اتفاقاتی واقعی که در آزمایشگاه باکس آو کراینز (Box of Cryons شرکت متعلق به مایکل بانگی برای پرورش مربیان) پیش آمده، مرتبط با پرسش این فصل شرح داده شده است.
پرسش تنبل، به این دلیل تنبل نامیده شده که به شما نشان میدهد با جدیت کمتری کارکردن و تنبلی کردن الزاما هم بد نیست. مهم این است که حالا شما به مربی تاثیرگذارتر و فرد مفیدتری تبدیل شدهاید، هرچند به ظاهر کمتر کار میکنید. با سؤال کردن چنین پرسشهای باز و عمومیتری، نهتنها مؤثرتر هستید، بلکه احترام بیشتری هم دارید. در این فصل دربارهی هفت کوتوله و مثلث نمایشی کارپمن صحبت شده و هریک از نقشها را به اختصار، اما بسیار مفید و شفاف توضیح میدهد.
تا اینجا بهعنوان یک مربی توانستهاید عادتهای جدید بهتری را در خودتان پرورش دهید و به مشکلات اصلی فرد مقابل پی ببرید. حالا با پرسش استراتژیک فوق، به قلب مشکل میزنید و در دل هر استراتژی مناسب، پرده از پرسش برمیدارید. اهمیت این سؤال بسیار بیشتر از چیزی است که بهنظر میرسد. در این مرحله قرار است بیاموزیم چطور و چه وقت پاسخ منفی بدهیم. جادوی نهفته در پاسخ منفی این است که تمرکز را از شما برمیدارد و یادتان میدهد چطور کندتر پاسخ مثبت بدهید. پاسخ مثبت کندتر بهمعنی پرسیدن سوالات ریزتر و بیشتر است.
حالا وقت تمامکردن مکالمه است. در این فصل میآموزید که بهعنوان مربی، چطور مکالمهای را تمام کنید تا نابغه بهنظر برسید. این پرسش پرمایه و مثبتی برای اتمام مکالمه است. در این فصل دربارهی عصبشناسی یادگیری، اینکه مردم چطور و چهوقت یاد میگیرند و دلیل سرآمد بودن این سؤال بهطور مفصل صحبت شده است. مقدمه و موخرهی مربیگری این است: چطور سریع شروع و پرمایه تمام کنیم. اگر میخواهید غنای مکالمه را بیشتر کنید، نظر خودتان را هم دربارهی اینکه چه چیزی بیش از همه مفید بوده، بگویید.
بخش پایانی کتاب در باب پرورشدادن عادت مربیگری مخصوص به خودتان است. در نهایت بعد از پرورش تمام عادتهای خوب برای مربیگری، این شما هستید که باید سؤالهای خودتان را کشف کنید و روش خودتان را پیدا کنید. مایکل بانگی میگوید اگر موفق شوید فقط این هفت پرسش اساسی را به کلکسیون مدیریت و مکالمهی روزمرهتان اضافه کنید، کمتر کار میکنید و اثرگذاری بیشتری خواهید داشت. شما باید یاد بگیرید که عادت مربیگری مخصوص به خودتان را بر پایهی این عادتها پرورش دهید.
کتاب «راه و رسم مربیگری» از پرفروشترین کتابهای مربیگری در حوزهی کسبوکار است. این کتاب در سال ۲۰۱۶ به زبان اصلی انگلیسی و با عنوان کامل «The Coaching Habit: Say Less, Ask More & Change the Way You Lead Forever» در ۲۴۴ صفحه به چاپ رسیده است. ترجمهی آن را انتشارات آریاناقلم با خلاقیت در چاپ بر عهده گرفته و با عنوان «راه و رسم مربیگری؛ کمتر حرف بزنید، بیشتر بپرسید و روش رهبریتان را برای همیشه تغییر دهید» با ترجمهی سهند حمزهيی در تابستان ۱۳۹۸ چاپ و منتشر کرده است. کتاب حاضر در کتابخانهی ملی جزو دستهبندی موضوعات مربیگری اجرایی، آموزش حین خدمت و رهبری و جنبههای روانشناسی قرار گرفته است. بهمنظور تعمیق در یادگیری مطالب کتاب، نویسنده ۱۶ فیلم راجع به مباحث کتاب تهیه کرده که به همت سهند حمزهیی ترجمه و دوبله شده و از طریق کدهای QR موجود در کتاب، برای دانلود در اختیار خوانندگان کتاب قرار گرفته است.
مایکل بانگی استانیر (Michael Bungay Stanier) کتابهای موفقی نوشته است؛ از جمله کتابهایی با نام «پایان مالاریا»، «کارهای بزرگتری انجام دهید»، «ناپدید شوید و بروید» و اخیرا کتاب «راهورسم مربیگری» که بسیار پرفروش بوده است. او بنیانگذار اصلی شرکت Box of Crayons و اولین مربی سال کانادایی است. این شرکت سالها است که به سازمانها و شرکتها در سرتاسر جهان کمک میکند تا کارهای بهتر و عالیتری انجام دهند. این شرکت متخصص ارائهی ابزارهایی به مدیران است تا بتوانند در کمتر از ۱۰ دقیقه بهطور حرفهای مربیگری کنند. مایکل بانگی بهطور منظم با مخاطبان جهانیاش در ارتباط است و از طریق کنفرانسهای گوگل، HRPA و SHRM و همایش زنان روستایی و هرجایی که در تورنتو (خانهاش) بتواند حاضر شود، با آنها صحبت میکند.